لطفا سوزن به انگشتتان فرو نکنید!
-سلام. – سلام خوش آمدید. -ساعت ۳ نوبت داشتم. -بفرمایید بنشینید.آقای دکتر الان میان. منشی دختر ریز نقش و مودبی است. در اتاق انتظار نشسته
-سلام. – سلام خوش آمدید. -ساعت ۳ نوبت داشتم. -بفرمایید بنشینید.آقای دکتر الان میان. منشی دختر ریز نقش و مودبی است. در اتاق انتظار نشسته
زمانی از زنگ های انشا متنفر بودم. می ترسیدم موضوعی مطرح شود و من نتوانم در موردش آن طور که مورد پسند معلم است بنویسم.
در باشگاه ورزشی هستم.صدای آهنگ را مربی بلند کرده است.آهنگ خیلی تند تر از حرکت پروانه است که داریم میزنیم .پنج نفریم امروز. آن دختر
دکتر زهرادادآفرید هستم، دندانپزشک. فارغ التحصیل سال ۹۱ از دانشگاه تهران. پیش دبستانی بودم. منتظر شدم تا همهی بچهها برای بازی کردن به حیاط بروند. به آرامی در گوش هدیه دوستم گفتم: من و تو بمونیم توی کلاس. یه نقشه دارم. هدیه نمیخواست بماند. از آنجا که دوست جانجانیام بود و هنوز هم هست، پذیرفت که فقط تماشاگرم باشد…» ادامه
این سایت متعلق به دکتر زهرا دادآفرید است. ©۱۴۰۲ | طراحی و پشتیبانی: سعید قائدی، دانیال مرادی
آخرین دیدگاهها