دلیل نوشتن
دلیل نوشتنم را دیروز در باشگاه فهمیدم. دلیل واقعی نوشتنم را. ردیف آخر و گوشه ایستاده بودم. وقتی داشتم سعی میکردم آن حرکت ترکیبی سنگین
دلیل نوشتنم را دیروز در باشگاه فهمیدم. دلیل واقعی نوشتنم را. ردیف آخر و گوشه ایستاده بودم. وقتی داشتم سعی میکردم آن حرکت ترکیبی سنگین
دوازده سال است که مداوم کار میکنم. بدون اینکه فکر کنم امروز بروم مطب یا نه. بارها شده که خسته بودم و نیاز به استراحت
تهران رفتن همیشه حالم را خوب میکند. تهران را برای زندگی دوست ندارم. برای ماهی یک بار رفتن و دیدن مکانهای نادیده و
یک ساعت آزادنویسی در روز. این حداقل حجمی از نوشتن است که برای منظم شدن ذهنم، نیازمندم. شمارهبندی، یادداشت نوشتن را شیرینتر و سادهتر میکند.
۵ بیدار شدم. امروزبا آلارم موبایل و بدون سختی. بیداری 5 برایم آسانتر شده. با انکه دیشب نزدیک به ساعت 1 خوابیدم. در گروه اعلام
بعدازظهر یک روز بهاری بود. ساعتی وقت برای کتاب خواندن داشتم. اما خیره به کتابخانهام نشسته بودم. نمیدانستم از کجا شروع کنم. انبوه کتابهای نخوانده چشمک میزدند. چند
ساعت 5و نیم یک صبح زمستانی بود. دانشجو بودم. بیدار شدم و لبهی تخت نشستم. دستانم را روی پیشانیام گذاشتم و با خودم گفتم:
هر وقت ایدهای برای نوشتن یادداشت ندارم این جملهی شاهین کلانتری را به خودم یادآوری میکنم. نقل به مضمون: «هر وقت چیزیبرای نوشتن نداشتید از
دو روز است که با آیدا 5صبح بیدار میشویم. دیشب ساعت 12و 45 دقیقه خوابیدم. بچهها نمیخوابیدند و خواندن کتاب داستان برایشان هم اثر نکرد.
با بیمیلی قسمت کوچکی از مرغ را جدا میکنم. آن را روی برنج میگذارم. کمی با قاشقم بازی میکنم و هر جوری هست قورتش میدهم.
دکتر زهرادادآفرید هستم، دندانپزشک. فارغ التحصیل سال ۹۱ از دانشگاه تهران. پیش دبستانی بودم. منتظر شدم تا همهی بچهها برای بازی کردن به حیاط بروند. به آرامی در گوش هدیه دوستم گفتم: من و تو بمونیم توی کلاس. یه نقشه دارم. هدیه نمیخواست بماند. از آنجا که دوست جانجانیام بود و هنوز هم هست، پذیرفت که فقط تماشاگرم باشد…» ادامه
این سایت متعلق به دکتر زهرا دادآفرید است. ©۱۴۰۲ | طراحی و پشتیبانی: سعید قائدی، دانیال مرادی
آخرین دیدگاهها