چند روز پیش کامنتهای سایتم را می خواندم. یک نفر که همیشه مطالبم را میخواند نوشته بود: «این نوشته ها بیشتر به درد دفترچه یادداشت شخصی میخورند. بهتر است یک خانم دندانپزشک این عشق به نوشتنش را در زمینه برندسازی و کسب درامد جلو ببرد.»
آیا این انتظاری است که عموم جامعه از من دارد؟ اینکه غالبا در نقش یک پزشک رفتار کنم یا حتا بنویسم؟
همیشه با خودم فکر می کردم اگر دندانپزشک نبودم چه کاری انجام می دادم. احتمالا مسیرم دوباره به درس و دانشگاه ختم میشد. شاید رشته روانشناسی ویا داروسازی را انتخاب میکردم. اما گذشته از اینها اگر بخواهم به نقش خودم به عنوان یک زن جدای از پزشک بودن بپردازم، چه میشد.
به نظر میرسد جامعه به ما نقشهایی را القا میکند که ناگزیریم یکی از آنها را بپذیریم. اما اگر حق انتخاب کردن داشتیم. اگر میتوانستیم به گذشته برگردیم چه چیزی را انتخاب میکردیم و وارد کدام مسیر میشدیم.
در لحظاتی از ملال و خستگی و وقتهایی که فشار کار بر ما چیره میشود همگی این را می گوییم: کاش …
اما ایا اگر در موقعیت دیگری بودیم همانی که ارزویش را داریم به همان نقطه ملال نمیرسیدیم؟
الن دوباتن در کتاب خوشی ها و ناخوشی های فرزند اوری از زبان فیلسوف دانمارکی قرن نوزده کیرکگور مینویسد:
«ازدواج کنید، پشیمان خواهید شد. ازدواج نکنید، پشیمان خواهید شد چه ازدواج کنید و چه نکنید در هر دو صورت پشیمان خواهید شد. به حماقت جهان بخندید، پشیمان خواهید شد. برایش گریه کنید هم پشیمان خواهید شد. چه به حماقتهای جهان بخندید چه برایش گریه کنید در هر دو حالت پشیمان خواهیدشد. یک زن را باور کنید پشیمان میشوید. باورش نکنید، باز هم پشیمان میشوید…خودتان را دار بزنید پشیمان میشوید. خودتان را دار نزنید باز هم پشیمان حواهید شد. چه خودتان را دار بزنید و چه نزنید از هر کدام پشیمان میشوید. خانمها و آقایان این جوهر تمام فلسفه است.»*
و در جایی دیگر به این حقیقت اشاره میکند که زندگی مجموعهای از انتخابهایی است که توام با سختیاند:
«ما انتخابهایی فاجعه بار خواهیم کرد. رابطههایی اشتباه شکل خواهیم داد. مسیر شغلی اشتباهی در پیش خواهیم گرفت. پس اندازهایمان را به طرزی احمقانه سرمایه گذاری خواهیم کرد. سالها صرف دوستی با آدمهای فرومایه و غیرقابل اعتماد خواهیم کرد. و دربارهی بچه ها هم غالبن اشتباه خواهیم کرد.
اما با یک حقیقت تلخ میتوان تسلی یافت: هیچ انتخاب بی دردی وجود ندارد، زیرا شرایط هستی بیش از اینکه تصادفن عذاب اور باشند ذاتن اینگونهاند. نمیتوان بدون لتوپار شدن از تونل زندگی رد شد.»*
هیچ انتخاب بدون دردی وجود نخواهد داشت. هیچ راهی نیست که اگر انتخابش کنیم بعدها نگوییم اگر آن مسیر را انتخاب میکردم بهتر بود. اما این را قبول دارم که جامعهی کنونی ما تا حد زیادی آزادی عمل و اندیشه را از ما گرفته است. و این محدودیت بیشتر شامل زنان میشود. چرا که انتظار میرود در نقش مادر، همسر و سایر نقشهای از پیش تعیین شده باشند. اگر خانمی بخواهد مجرد زندگی کند پذیرفته نیست. اگر خانمی نخواهد بچهدار شود پذیرفته نیست. اگر خانمی بخواهد از روزمرگیهایش، از دغدغههایش بنویسد پذیرفته نیست. اما همیشه به خودم یادآوری میکنم باید آن کاری را انجام دهم که به من آرامش میدهد و به زندگیام معنا میبخشد اگر چه به مذاق دیگران خوش نیاید.
*خوشیها و ناخوشیهای فرزندآوری به روایت مدرسه دوباتن
ترجمه رشید جعفرپور نشرکرگدن
4 پاسخ
چه متن خوبی عزیزم، از خوندنش لذت بردم
ممنونم پریسای عزیزم
خانم دکتر سلام. بحث بسیار زیاده. اشتباه برداشت فرمودید. منظور بنده این بوده که:
نوشتن در فضای آنلاین فقط باید برای درآمدزایی باشه! و ارتقای حوزه حرفه ای
درسته با یک کامنت نمیشه منظور رو درست برداشت کرد.