۱۲دی۱۴۰۲
فقط روزهایی که مینویسم| آرتورکریستال| پنج جستار دربارهی خواندن و نوشتن| ترجمه احسان لطفی| نشر اطراف
جستار سوم: وقتی نویسنده حرف میزند
چرا بهتر است خالقان متون محبوبمان را نبینیم؟
زمانی که بتوانم دقیقن آن احساسی را که در دلم میگذرد روی کاغذ بیاورم؛ زمانی که بتوانم به روشنی شرح بدهم چه در ذهنم میگذرد، آن وقت به نویسندگی نزدیک شدهام.
امروز جستار سوم کتاب «فقط روزهایی که مینویسم»
نوشتهی «آرتورکریستال» را خواندم. این را از آن دو تای قبلی بیشتر دوست داشتم. ملموستر بود و راحتتر میشد فهمیدش.
میگفت یک نویسنده لزومن سخنران خوبی نیست. اینکه تمام حرفش را در همان نوشتهی جذابش، همان رمان یا داستانی که معروفش کرده زده است.
حتا ممکن است ما از نویسنده محبوبمان تصوری داشته باشیم که با خود واقعیش متفاوت باشد و وقتی از نزدیک ببینیمش توی ذوقمان بخورد.
بعد امروز که معلم مدرسه آریا آمده بود دندانش را بکشد و به خانمش اشاره کرد «خانم دکتر دست به قلم است» ترس برم داشت.
نکند من با نوشتههایم فرق داشته باشم. نکند مثلن یکی از بیمارهایم با آنهایی که از روی نوشتههایم مرا برای دندانپزشکی انتخاب کرده باشند بیایند و ببینند من آن کسی نیستم که فکر میکردند و توی ذوقشان بخورد.
از جملات درخشان این جستار که کم هم نبودند چندتایی نوشتم:
«هنری دیوید تورو به خوانندههایش اطمینان میدهدکه: «بهترین مرا درکتابهایم دیدهاید. خودم دهاتی زمخت الکنی هستم که به ملاقات حضوری نمیارزد.حتا شعر، از یک نظر، لاف و گزافی بیکران است. نه که پای تمامی آنچه نوشتهام نایستم اما نسبت من با حقیقتی که عاجزانه از آن دم زدهام چیست؟»
«فکر میکنم نویسندههایی که روی کاغذ تحت تاثیرمان قرار میدهند ممکن است الزامن در ملاقات حضوری نتوانند این کار را کنند.»
«رولان بارت در صفحه۲۶ مقدمهای بر تحلیل ساختار روایت لب کلام را گفته است. آنکه حرف میزند همانی نیست که مینویسدو آنکه مینویسد همانی نیست که هست.»
«واضح است که زندگی نویسنده بر اثرش نور میتاباند. این هم واضح است که رکنی از اثر از درونیترین خود نویسنده بیرون میجوشد. خودی که حیاتش از آن خود بیرونیتر، سوا است.نویسندهها “اید”شان را در جایی که به آن تعلق دارد، یعنی خانه، نگه میدارند.»
«مثل بیشتر نویسندهها، من هم روی کاغذ و در نوشتههایم، باهوشتر از جهان واقعی به نظر میآیم. در واقع موقع نوشتن آدم باهوشتری هستم.»
«ادگار آلن پو از مونتنی نقل کرده: «مردم دربارهی فکر کردن حرف میزنند. من به جز وقتهایی که مینشینم سر نوشتن، فکر نمیکنم.»
11
آخرین دیدگاهها